کربلا مسافر تازه نمی خواهی؟
چقدر این شب های بی قراری دلگیرند 

دلم دوباره مدام بهانه می گیرد

 

دلم باز بی تابی می کند 

شاید پر پر شدنت را دلم بهانه گرفته است

شاید دلم دوباره بی تاب بارگاه ملکوتیتان شده است

 

آقای من

مولای من

این شب ها دلم می خواهد همنوا با زیارت عاشورا، با بغضی که این روزها به گلویم چنگ انداخته چون شب های گذشته فریاد بزند، دوست دارم برای هزارمین بار چشمانم را ببندم و دلم را راهی کنم به سوی بارگاهتان ،به سوی بین الحرمین و بگویم مرا یاری جز شما نیست.

ای آقای من

ای مولای من

 

آری

بگذارید بگویم:

 

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

 

 

 

 

 

برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 14 تير 1394برچسب:, | 19:25 | نویسنده : لیلاریاحی |

 نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.

کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1

واژه کربلادرباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3

کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 14 تير 1394برچسب:, | 19:24 | نویسنده : لیلاریاحی |

      جلوه جمال خدا،

 

       

             شعر ولادت امام حسین (ع)



برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:41 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

  متن ادبی ، دلنوشته و اشعار ولادت امام حسین علیه السلام

               

 

برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:39 | نویسنده : لیلاریاحی |

   يادى از لب تشنه حسين (ع)

 
           
 
مهر تو را به عالم امكان نمى دهم اين گنج پر بهاست من ارزان نمى دهم....
مرحوم حاج ميرزا حسين نورى رضوان اللّه تعالى عليه شرحى دارد كه از كليددار حضرت امام حسين (ع ) روايت كرده : در زمان مرحوم فتحعلى شاه قاجار شبى او را در حرم امام حسين (ع ) ديدم خيلى تعجب نمودم كه چطور شده است شاه بى سر و صدا به كربلا آمده و به زيارت حرم مطهر مشغول است ..........


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:38 | نویسنده : لیلاریاحی |

    ماجرایی خواندنی ازتوسل به سیدالشهداء علیه السلام

 

مرحوم حاج ميرزا على ايزدى فرزند مرحوم حاج محمّد رحيم مشهور به آبگوشتى كه سبب شهرتش به آبگوشتى اين بود كه ايشان اخلاص و ارادت زيادى به حضرت سيدالشهداء (ع) داشت و مواظب خواندن زيارت عاشورا بود.
هر روز در مسجد گنج كه بخانه اش متصل بود پس از نماز جماعت يك يا دو نفر روضه مى خواندند پس از روضه خوانى سفره پهن مى كردند و مقدارى زياد نان و آبگوشت در آن مى گذاشتند هر كس مايل بود همانجا مى خورد و هر كه مى خواست همراه خود به خانه مى برد.
نقل نمود كه : پدرم سخت مريض شد و بما امر نمود كه او را به مسجد ببريم گفتيم براى شما هتك است چون تجاّر و اشراف بعيادت شما مى آيند و در مسجد مناسب نيست ......



برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:36 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

 

 

 

Image result for ‫عکس مربوط به امام حسین‬‎

 

 

 

محمدکاظم بدرالدین

 

عرفه، دلکده ای است وسیع که روشنی اش را هزاران قلم هم نمی توانند بنگارند. هر کسی در این روز می آید و کلمات پر از اشک خود را از لابه لای نیایش چند صفحه ای عشق بیرون می کشد.

زیباترین جشن رهایی زیر این چرخ کبود، ساعات خوش اشک ریزی است. شاید بتوان گفت لحظه تولد فلسفه اشک، عصر عرفه است.

نام بهاری عرفه نسیمی است که غبار رنج ها را از دل می زداید.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:34 | نویسنده : لیلاریاحی |

   روز عرفه و نیایش

   

باز هم عرفه، با همه راز و رمزهایش از راه رسید؛ روزی پر از شور و شیدایی و شناخت؛ روز خوشه چینی بندگان از پهن دشت معرفت الهی؛ روزی که نگاه قلب ها، بیش از همیشه به آسمان است؛ روز چشم های بارانی و نیازهای آسمانی. .....


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:32 | نویسنده : لیلاریاحی |

    حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به کربلا

                   
                          

این کاروان نیست که پیش می رود؛ حادثه است. این بیابان های داغ است که گام های کاروان را به دوش می کشد. این ظهر دم کرده بیابان های تفتیده اتفاق است که بر تن دقایق، عرق کرده است. کاروان، آرام آرام رهسپار می شود با صدای زنگ شتران و شیهه اسبان. کربلا، نفس نفس می زند و فرات، تشنه تر از همیشه، در خویش می جوشد و سر بر جداره ها می کوبد...



برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:, | 11:28 | نویسنده : لیلاریاحی |

 سلام بر خون خدا.

سلام بر رحمه الله الواسعه.
سلام بر نور چشم رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ـ.

 

سلام بر خون خدا.
سلام بر رحمه الله الواسعه.
سلام بر نور چشم رسول اکرم ـ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ـ.
سلام بر فرزند شهید امیر المومنین ـ‌علیه‌السلام‌ـ و بی بی فاطمه زهرا ‌ـسلام‌الله‌علیها‌ـ.
سلام بر شافع روز جزا.
سلام بر آنکه ملائک در عزایش می گریند.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:امام,حسین,دلنوشته,کربلا, | 11:25 | نویسنده : لیلاریاحی |

 1- نام ظالم : حصين بن تميم  

نقش او در حادثه عاشورا : يكي از فرماندهان سواران عمر سعد در كربلا بود. او فرمانده كمانداران بود و در روز عاشورا هنگامي كه علي اصغر در آغوش امام حسين (عليه السلام) پرپر مي زد حصين تيري به سوي امام پرتاب كرد كه به لب هاي مبارك امام اصابت لشکریان به عزم شکار رهسپار خارج از شهر شد . آهوی را دید ، به تعقیب آهو پرداخت . از سپاه خود خواست کسی از شما پشت سر من نیاید . آهو را آنقدر به دنبال خود کشید تا تشنه و بی رمق گشت . عربی بیابانی او را دید ، به او آب چشانید . یزید گفت اگر مرا می شناختی ؛ بیشتر احترام می کردی . اعرابی گفت : تو کیستی ؟ گفت : من یزدیم . اعرابی گفت خوش نیامدی ! چقدر منظره دیار تو زشت و صدای تو بد است ! آیا تو همان قاتل حسین نیستی ؟ اکنون همنگونه که حسین را کشتی ، تو را خواهم کشت . آنگاه شمشیر کشید تا او را بکشد آنگاه اسب رم کرد پای یزید در رکاب گیر کرد و اسب به سرعت پا به دویدن نهاد و سر و صورت یزید بر اثر کوبیدن و ساییده شدن ، خون آلود گشت و روده هایش پاره شد و سپاه او را در حالی که روح پلیدش به سوی آتش الهی رهسپار گریده بود، یافتند .بعضی گویند در حال مستی ، مسابقه اسب دوانی با میمون خود گذاشته بود و هنگام دویدن اسب ، به زمین خورد و مرد .


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:امام,حسین,یاران,سرنوشت,دشمن, | 11:20 | نویسنده : لیلاریاحی |

 از جملات جالب چارلز دیکنز درباره عاشورا تا فراخواندن به مسیحیت با نام حسین(ع)


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:امام,حسین,عاشورا,فراخواندن, | 11:16 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:امام,حسین,متحرک,تصاویر, | 11:12 | نویسنده : لیلاریاحی |

    به نام خدا

چند داستان از امام حسین (ع
عید و لباس بهشتى
ابو عبداللّه نیشابورى در كتاب اءمالى خود به نقل از حضرت علىّ ابن موسى الرّضا علیهماالسّلام آورده است :
در یكى از عیدها كه امام حسن و حسین علیهماالسّلام لباس مرتّبى به تن نداشتند، به مادرشان ، حضرت زهراء علیها السّلام اظهار داشتند: مادرجان ! بچّه هاى مدینه براى عید لباس نو پوشیده و خود را زینت كرده اند؛ ولى ما چیزى نداریم و برهنه ایم ، چرا ما رالباس نو نمى پوشانى و زینت نمى كنى ؟
حضرت زهراء علیها السّلام فرمود: عزیزانم ! لباس هاى شما نزد خیّاط است ، هرگاه بیاورد شما را زینت مى كنم .
لحظات به همین منوال گذشت ، تا آن كه شب عید فرا رسید و حسن و حسین باز هم نزد مادرشان آمده و همان سخنان قبل را تكرار نمودند؛ در همین لحظه حضرت فاطمه زهراء علیها السّلام به شدّت غمگین و اندوهناك شد و گریست ؛ و همان جواب قبلى را براىعزیزانش مطرح داشت .


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:امام,حسین,داستان, | 11:7 | نویسنده : لیلاریاحی |

امام حسین (علیه‌السلام) سومین امام شیعیان می‌باشد.
 

فهرست مندرجات

۱ - احکام مرتبط
۲ - مشخصات
۳ - نام‌گذاری
۴ - کنیه
۵ - القاب
۶ - ولادت
۷ - شهادت
۸ - حوادث قبل از امامت
       ۸.۱ - در زمان حیات پیامبر
       ۸.۲ - در زمان عمر بن خطاب
       ۸.۳ - در زمان عثمان
       ۸.۴ - در زمان خلافت حضرت علی
       ۸.۵ - در زمان امامت امام حسن
۹ - امامت
       ۹.۱ - در دوران خلافت معاویه
۱۰ - شمایل
۱۱ - سیره
۱۲ - دلائل امامت
۱۳ - فضائل و مناقب
       ۱۳.۱ - امور معجزه‌آسای روز عاشورا
       ۱۳.۲ - آیاتی از قرآن درباره امام حسین
۱۴ - همسران امام حسین
       ۱۴.۱ - رَباب
       ۱۴.۲ - شهربانو
       ۱۴.۳ - لیلا
       ۱۴.۴ - امّ اسحاق
       ۱۴.۵ - سُلافه یا ملومه
۱۵ - فرزندان امام حسین
۱۶ - فضیلت زیارت امام حسین
۱۷ - سخنان
۱۸ - دعاهای امام حسین
۱۹ - روایات
۲۰ - اشعار
۲۱ - راوی
۲۲ - راویان از امام حسین
۲۳ - آثار به چاپ رسیده از سخنان امام حسین
۲۴ - حکم زیارت امام حسین
۲۵ - حکم عزاداری برای امام حسین
۲۶ - حائر امام حسین
۲۷ - حکم سلام بر امام حسین
۲۸ - فضیلت تربت امام حسین
۲۹ - فهرست منابع
۳۰ - پانویس
۳۱ - منبع


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 9:46 | نویسنده : لیلاریاحی |

دلخوشم من چون گدای اين درم

هم گدای فاطمه هم حيدرم

سوی اين در هست دائم دست من

نيست حاجت بر سرای ديگرم

آبرويم از در اين خانه است

زين سبب از خلق عالم برترم

تا که آيد نام زيبای حسين (ع)

اشک آيد از دو چشمان ترم

روضه‌هايش چون به گوشم می‌رسد

می‌زند بر سينه و دل آزرم

کاش می‌شد کربلا باشم شبی

تا به برگيرم مزار دلبرم

ياد دارم کودکی بودم ولی

شور عشقی بود دائم در سرم

تا که آيام محرم می‌رسيد

می‌نمودم رخت ماتم در برم

ياد دارم مانده در گوشم هنوز

گريه‌های بی صدای مادرم

اينچنين مي‌گفت با صد شور و شين

من فدای کام عطشان حسين (ع)

منبع:اولین سایت تخصصی امام حسین وعلی اصغر

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 9:42 | نویسنده : لیلاریاحی |

در مسیر کربلا
وقتی از مدینه به سمت مکه حرکت کرد فرمود: «رَبِ‏ّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین»(1)
و آنگاه كه به مكه رسید فرمود:(وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى‏ رَبِّى أَن یَهْدِیَنِى سَوَاءَ السَّبِیل)(2) در مکه همگان را به سوی کتاب خداوند  دعوت کرد و فرمود «وَ اَنا ادعوكم اِلى‏ كتابِ اللَّه و سُنة نبیّهِ»(3)

شیخ مفید از شخصى به نام ضحّاک بن عبدالله نقل کرده که سپاهى از ابن سعد بر ما عبور کرد و آن سپاه ما را تحت نظر داشت و حراست و مواظبت مى نمود. در حال عبور آن ها امام حسین(علیه السلام) این آیه ها را قرائت مى کردند:

(وَلاَیَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لاَِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ: کسانى که راه کفر را پیش گرفتند، گمان نکنند که اگر به آنان مهلت مى دهیم به سود آن هاست; نه، ما به آنان مهلت مى دهیم فقط براى این که بر گناهان خود بیفزایند و براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود )(4)

بعد از شهادت
پس از شهادت امام و یارانش هنوز میتوانیم این پیوند ناگسستنی بین عاشورا و قرآن را مشاهده کنیم آنجا که در روایت های مختلف نقل شده است که سر مبارک اباعبدالله قران میخواند :آنجا که از زید بن ارقم روایت شده است كه می‎گوید من شنیدم كه سر امام حسین این آیه را تلاوت می‎كرد.(5):(أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»(6)


و یا آنجا که آن مرد یهودی میگوید شنیدم که سر اباعبدالله این گونه می گفت:«وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»(7)

---------------------------------

منابع:
1)قصص/ 21
2)قصص/ 22
3)تاریخ طبرى، ج 3، ص 28

4)178 آل عمران
5)بحار الانوار ج 45، ص 121.
6)کهف9
7)شعراء227

وبلاگ حافظان نور


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 9:42 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

 

و خدا (جل جلاله) در همه حال با امام حسین(ع) است

حسین (ع) جان تو چه کردی ؟

امام حسین (ع) قیام کرد

امام حسین (ع) قرآن خواند

امام حسین (ع) نماز خواند

امام حسین (ع) صبر کرد

امام حسین (ع) آزمایش شد

امام حسین (ع) شهید شد

و به خدا رسید

خدا (جل جلاله) از حسین بن علی (ع) تمامی اینها را قبول کرد

و از وی تشکر کرد

حسین(ع) را نزد خود جای داد

و دشمنانش را لعن کرد

از هر سو که به امام حسین (ع) بنگری جلوه ای از جمال حضرت حق (جل جلاله) نمایان است.

حسین بن علی(ع) به منتهای کمال بشریت رسید

لایق شد تا همه هستی به او سجده کنند ...

وادی امام حسین (ع) وادی پیچیده ای است .

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 9:40 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

 

 

اولین زن عاشورایی ، طوعه

 

در زمانی که کوفیان بی وفایی خود را نشان داده نمایندهء امام حسین علیه السلام را تنها گداشتند، بانویی با ایمان و شجاع به نام "طوعه" صداقت و وفای خود را به نمایش گذاشت و به مسلم پناه داد، بدون آنکه ترسی به دل راه دهد.

با جوّ ارعاب و موج خشونت آمیزی که ابن زیاد به راه انداخته بود، مردان و زنان از همراهی با مسلم کناره گرفتند، زنان به سراغ همسران، فرزندان و برادران خود می رفتند و آن ها را از همراهی با نهضت باز می داشتند؛ با این بهانه که دیگران این کار را انجام خواهند داد. مردان نیز به سراغ فرزندان و برادران خود می رفتند و آنان را از لشکر شام می ترساندند و با خود می بردند.

 

اوضاع به گونه ای شد که از آن جمعیت انبوه در نماز مغرب، تنها سی نفر باقی مانده بودند. مسلم از مسجد که بیرون آمد، همین تعداد اندک هم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوچه های کوفه راه می پیمود تا به در خانهء زنی به نام "طوعه" رسید که منتظر فرزند خویش بود. وی از "طوعه" جرعه ای آب خواست، "طوعه" برای آن جناب آب آورد و مسلم آب نوشید و همان جا نشست. طوعه به خانه رفت و برگشته به مسلم گفت: مگر آب نیاشامیدی؟ برخیز و به خانه ات برو. مسلم جواب نداد. "طوعه" دوباره تکرار کرد. اما باز هم پاسخی نشنید. آن گاه گفت: سبحان الله، ای بندهء خدا برخیز به سوی اهل خود برو! چرا که بودن تو در این وقت شب بر در خانهء من شایسته نیست و من نیز از بودنت در این جا راضی نیستم. مسلم سخن گفت و "طوعه" وقتی فهمید او نمایندهء امام حسین علیه السلام است به او پناه داد. (1)


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 9:36 | نویسنده : لیلاریاحی |

یارانِ با وفای امام حسین(ع) چه خصوصیاتی داشتن که بی نظیر شدن و حتی یارانِ حضرت مهدی(عج) به پای آنها نمیرسند؟

امام حسین علیه‌السلام در وصف یارانش فرمود: فَإنّی لا أعلم أصحاباً أوفی و لا خیراً مِن أصحابی...: من یارانی بهتر و باوفاتر از اصحاب خود نمی‌شناسم.  یارانِ با وفای امام حسین(ع) چه خصوصیاتی داشتن که بی نظیر شدن و حتی یارانِ حضرت مهدی(عج) به پای آنها نمیرسند؟

 

پیروان هر مكتبی، بهترین گواه بر اصالت و ژرفا و توان سازندگی هدایت آن مكتب است. خاندان و یاران امام حسین(ع) در میدان وفا، ارادت، عشق و فداكاری، گوی سبقت را از همه ربودند. آنان در آسمان فضیلت و عظمت چنان درخشیدند كه روشنی بخش زندگی انسان‏ها گردیدند و نام پاك آنها زینت بخش محفل آزادگان و پاكان گردید.

در معرفی و بیان بزرگی و كمال آنان سخن مولای آنها در عصر تاسوعا كافی است كه فرمود: «اما بعد، فانی لااعلم اصحابا أوفی و لاخیرا من اصحابی و لا اهل بیتی أبر و أوصل من اهل بیتی، جزاكم الله عنی خیرا»؛ «بعد از حمد و ستایش الهی می‏گویم: بی تردید من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود و خاندانی نیكوكارتر و مهربان‏تر از خاندان خود سراغ ندارم. خداوند از طرف من به شما پاداش نیكو می‏دهد.(۱).

    در زیارتی درباره یاران امام حسین(ع) چنین می‏خوانیم: «أنتم سادت الشهداء فی الدنیاو الاخرة : شما در دنیا و آخرت بزرگ و سرور شهیدان هستید».(۲).


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 17:1 | نویسنده : لیلاریاحی |
امام حسین

یكى از ابعاد نهضت عاشورا، افتخارآفرینى و عظمت و بزرگى آن است. امام حسین(علیه السلام) و یارانش به ظاهر از سوى سپاهیان یزید مورد بى احترامى و تمسخر قرار گرفتند، در ملأعام به آنان اهانت شد، فحش و ناسزا شنیدند، به دست انسان هاى پستى چون شمر و حرمله و عمرو بن حجاج، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. زنان و فرزندان ایشان در نهایت غربت و تنهایى و با وضع دلخراشى به اسارت رفتند. به طورى كه وقتى سیدالشهد(علیه السلام) و یارانش براى اقامه نماز مهیا شدند، سپاه كوفه به آن ها گفتند: "نماز شما قبول نیست.";1 یعنى شما كافر شده اید. ولى از فرداى روز عاشورا روز به روز بر عزّت و عظمت سیدالشهدا و یارانش افزوده شد، به طورى كه اكنون نزدیك به 1400 سال، حسین بن على(علیه السلام)و یارانش الگوى احرار و آزادگان عالم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، گردیده اند.

زمانى كه حسین بن على(علیه السلام)، عَلم مبارزه با بنى امیه را برافراشت، عالمان و فقهاى فراوانى در جهان اسلام حضور داشتند. براساس نقل یعقوبى، افراد ذیل از فقهاى معروف عصر امامت اباعبداللّه(علیه السلام)بوده اند: «عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمربن خطّاب، مسوربن مخرَمة زهرى، سائب بن یزید، عبدالرحمن بن حاطب، أبوبكر بن عبدالرحمن بن حارث، سعید بن مسیّب، عروة بن زبیر، عطاءبن یسار، قاسم بن محمدبن ابى بكر، عبیدة بن قیس سلمانى، ربیع بن خثیم ثورى، زرّبن حُبیش، حارث بن قیس جعفىّ، عمرو بن عتبة بن فرقد، أحنف بن قیس، حارث بن عمیر زبیدى، سوید بن غفلة جُعفى، عمروبن میمون أودىّ، مطرّف بن عبداله شخّیر، شقیق بن سلمة، عمروبن شرحبیل، عبدالله بن یزید خطمىّ، حارث اعور همدانى، مسروق بن أجدع، علقمة بن قیس خثعمى، شریح بن حارث كندىّ و زید بن وهب همدانى.»2


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 16:53 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

نهضت سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) از سه رکن اصلى؛ رهبر قیام،  حضرت امام زین العابدین(ع) و زینب کبرى(س)،  یاران وفادار و فداکار تشکیل شده است.


 
نقش یاران وفادار
اساسا در تاریخ نهضتهاى الهى هیچ نهضتى بدون یاران وفادار و فداکار جان نگرفته است, انبیا و پیام آوران حق با این که موید از ناحیه خداوند بودند, اما روى یاران مومن حساب مى کردند: "و کاین من نبى قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا والله یحب الصابرین;(1) و چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگیدند, آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها مى رسید سست نشدند و ناتوان نگردیدند و خداوند استقامت کنندگان را دوست دارد".

پیامبر بزرگوار اسلام در دوره بعثت على رغم ناملایمات و سختیهاى فراوان و اصرار دوستان بر اعلان جنگ با دشمنان خدا, اجازه نبرد مسلحانه با دشمن را نداد چرا که جنگ نیاز به ((عده)) و ((عده)) دارد و این در مکه فراهم نبود. با هجرت حضرت به مدینه این مهم برآورده شد. دوره سخت مکه در حقیقت دوره سازندگى بود. حضرت در این دوره سربازانى فداکار پرورید; سربازانى که در جنگهاى پیامبر اکرم(ص) افتخارات فراوانى براى اسلام و مسلمین آفریدند. آن گاه که این زمینه ها فراهم شد در سال دوم هجرت اولین آیات قتال صادر شد:(2)

"اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدیر; به آنان که جنگ بر آنها تحمیل شده اجازه جهاد داده شد چرا که آنها مورد ستم قرار گرفته اند و البته خداوند بر یارى آنها قادر است".
امام على(ع) هم سکوت و هم پذیرش حکومت را مستند به یاران مى کند; آن بزرگوار مى فرماید: سکوت کردم چرا که یاران وفادار نداشتم, حکومت را پذیرفتم چون تعداد زیادى درخواست آن را داشتند در خطبه 26 نهج البلاغه مى فرماید:
..."فنظرت فاذا لیس لى معین الا اهل بیتى فضننت بهم عن الموت واغضیت على القذى و شربت على الشجى و صبرت على اخذ الکظم و على امر من طعم العلقم; پس نگاه کردم دیدم براى گرفتن حق خود یاورى ندارم جز خاندانم به مرگ آنها راضى نشدم چشمهاى پر از خاشاک را فرو بستم و با گلویى که گویا استخوانى در آن گیر کرده بود جرعه حوادث را نوشیدم و با این که تحمل در برابر گرفتگى راه گلو و نوشیدن جرعه اى که تلخ تر از حنظل است کار طاقت فرسایى بود شکیبایى کردم.

و در خطبه سوم نهج البلاغه مى فرماید:
"لو لا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله على العلمإ الا یقاروا على کظه ظالم و لاسغب مظلوم لالقیت حبلها على غاربها...; اگر نه این بود که جمعیت بسیارى گردا گردم را گرفته و به یاریم قیام کردند و از این جهت حجت تمام شد و اگر نبود عهد و مسوولیتى که خداوند از علما و دانشمندان هر جامعه گرفته که در برابر شکمخوارى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سکوت نکنند من مهار شتر خلافت را رها مى ساختم و از آن صرف نظر مى کردم..


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 16:48 | نویسنده : لیلاریاحی |

طلوع خورشيدي ديگر
روز سوم شعبان سال چهارم هجري (سال عام الخندق)، دومين فرزند بزرگوار حضرت علي(عليه السلام) و فاطمه زهرا(عليها السلام) در خانه وحي و ولايت در شهر مدينه چشم به جهان گشود.
خبر ولادتش به پيامبر رسيد. او را طلبيد و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و در روز هفتم به فرمان خداوند منّان، نام «حسين» را بر او نهاد. جريان به اين صورت بود که در روزهاي آغازين ولادت، جبرئيل بر پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) نازل شد و گفت: «سلام خداوند بر تو باد! اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شُبير» که به عربي «حسين» خوانده مي شود، نام بگذار. چون علي براي تو بسان هارون براي موسي است جز آنکه تو خاتم پيغمبران هستي.»
و به اين ترتيب، نام پر عظمت و زيباي «حسين» از جانب خداوند براي دومين فرزند خاندان پيامبر انتخاب شد. در روز هفتم ولادت آن حضرت، فاطمه(عليها السلام) گوسفندي براي فرزندش عقيقه کرد و سر او را تراشيد و هم وزن موي او نقره صدقه داد.

دوران زندگي امام حسين(عليه السلام)
در يک نگاه کلّي، مي توان مراحل زندگي آن حضرت را به چند دوره تقسيم کرد:
1. از سال چهارم تا دهم هجرت، به مدت شش سال و چند ماه که همراه با حيات پيامبر(صلي الله عليه و آله) و فاطمه زهرا(عليها السلام) بود.
2. از سال دهم تا سال چهلم هجرت، به مدت 30 سال همراه با حيات علي(عليه السلام) بود.
3. از سال چهلم تا پنجاهم هجرت، به مدت 10 سال که همراه با امامت امام حسن(عليه السلام) بود.
4. از سال پنجاهم تا شصتم هجرت، به مدت 10 سال که دوران آن حضرت و همراه با خلافت معاويه بود.
5. از سال شصتم تا شصت و يکم هجرت، به مدت کمتر از يکسال که همراه با خلافت يزيد بن معاويه بود.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 16:46 | نویسنده : لیلاریاحی |

 

 

امام حسین(ع) جلوه گاه تمام حقانیت هستی

انسان های کامل دارای مراتب بسیاری هستند. خداوند بصراحت در آیاتی از جمله 253 سوره بقره از تفضیل برخی از پیامبران بر برخی سخن به میان آورده است. در میان انسان های کامل، چهارده معصوم(ع) در اوج هستند؛ زیرا با صادر نخست و مظهر اولی الهی اتحاد یکتایی و یگانگی دارند. در میان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) برخی به دلایلی از برجستگی خاصی برخوردارند که امام حسین(ع) یکی از آنهاست.

البته همه پیامبران و اولیای الهی(ع) کف فضایل را برخوردار هستند و در میان اهل بیت(ع) نیز این صفات مورد تاکید است؛ از این رو فضایلی چون امامت، عصمت، حبیب الله، حجه الله، ولی الله، امین الله، وارث تورات، انجیل و زبور، شریک القرآن، عمودالدین، موضع سرالله و مانند آن مشترک است؛ اما هر یک دارای ویژگی و صفات اختصاصی هستند که آنان را در جایگاه دیگری قرار می دهد و توجه هستی را به خود جلب می کند. برخی از تجلیات آنان موجب می شود که وجه الله اتم و اکملی شوند که توجه هستی را متوجه خود می سازد و خلق را مدهوش انوار تجلیات می کند و واله و حیران می سازد. از جمله این مظاهر الهی که هستی را مدهوش خود ساخته امام حسین(ع) است. او در میان اهل بیت(ع) و سخنان ایشان، امام حسین(ع) جایگاه ویژه ای دارد. و همگان از فرشتگان ساحت قدس الهی گرفته تا دیگران در اندوه شهادت او فرو می روند و آسمان و زمین بر ایشان می گرید و پیامبران و اهل بیت(ع) بی استثنا بر مصیبت حسینی(ع) گریان و نالان می شوند و مجالس تعزیه و عزاداری برای ایشان برپا می دارند و این عمل را پیش از تولد و پس از آن و پس از شهادت انجام و ادامه دادند.

حال سؤال این است که حسین(ع) کیست که چنین هستی را واله و گریان و نالان خود ساخته است. بسیاری از محققان و عالمان و حقیقت جویان تلاش کرده اند تا این حقیقت را بشناسند و علت این شیدایی را دریابند.

پس همگان در جست و جوی این پروانگی، دیوانگی و مستانگی خلق و ماسوی الله هستند و می خواهند بدانند که امام حسین(ع) در میان اهل بیت(ع) از چه ویژگی برخوردار بوده که این گونه حتی پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) عزاداری کرد و بر مصیبت حسین(ع) گریست.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 16:32 | نویسنده : لیلاریاحی |

توسل پيامبر به امام حسين (ع )
هر کدام از پيام آوران خدا، که به رنج و مشکل بزرگي مي رسيد با نام و ياد حسين و خداي حسين عليه السلام بر طرف مي شد که اين مورد به چند روايت بسنده مي شود:
1 -
در توبه و نيايش آدم ، خداوند نام هاي پنجگانه مقدس را به آموخت و او به زبان آورد و با نام حسين عليه السلام نيايش او مورد قبول قرار گرفت . (36)
2 -
در طوفان نوح براي آرام گرفتن کشتي ، به آن حضرت وحي شد که به پنج نور مقدس توسل جويد و با نام حسين عليه السلام کشتي نوح به طور دلخواه در قرارگاه خويش قرار گرفت . (37)
3 -
در دعاي زکرياي پيامبر که مي گفت : پروردگار! از جانب خود به من فرزندي ارزاني دار... (38) خداوند، نام هاي مقدس پنجگانه را به او آموخت و او با به زبان آوردن نام گرانمايه حسين عليه السلام بشارت به يحيي پيامبر بدو رسيد. (39)
4 -
حضرت يونس در نجات از شکم ماهي ، خداي را فرا خواند و هنگامي که با ياد آوري نام هاي پنجگانه به نام حسين عليه السلام اين بنده برگزيده خدا رسيد، نجات يافت . (40)
5 -
در جريان بر طرف شدن گزند و گرفتاري از ايوب پيامبر نيز، هنگام که به بارگاه خدا نيايش کرد و ندا رسيد که :
ارکض برجلک هذا معتسل بارد و شراب
پايت را بر زمين بکوب اين آبي است براي شست و شو و اين آبي است سرد براي آشاميدن . آنجا نيز با نام مقدس حسين عليه السلام دعايش ‍ برآورده شد.
6 -
در جريان ابراهيم و اسماعيل که پيام آمد:وفديناه بذبح عظيم
او را به قرباني پرشکوهي باز خريديم .
روايت است که : اين قرباني پر شکوه حسين عليه السلام است (41) و با اين ترتيب پيام و مفهوم آيه نيز روشن است ، چرا که حسين عليه السلام برتر از اسماعيل بود.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 11:8 | نویسنده : لیلاریاحی |

معصومه‌ صنم‌يار

مقدمه‌

سپاس‌ بي‌ پايان‌ جهان‌ آفريني‌ را سزاست‌، كه‌ هستي‌ را پر از اسرار قرار داده‌ ومحصول‌ آن‌ را موجودي‌ اسرار آميزتر به‌ نام‌ انسان‌، ودرود فراوان‌ بر ستوده‌ ترين‌ فرزندان‌آدم‌؛ يعني‌ محمد (ص) كه‌ بشريت‌ را به‌ دنياي‌ سعادت‌ وروشنايي‌ جاودان‌ رهبري‌ فرمود، وبه‌ ويژه‌ جانشينان‌ دوازده‌ گانه‌ اش‌ كه‌ هر يك‌ به‌ نوبة‌ خود انسانيت‌ را از پرتگاه‌هاي‌خطرناك‌ نجات‌ بخشيده‌اند. بالاخص‌ فرزند برومندش‌ حسين‌ بن‌ علي‌ (ع) كه‌ مبارزه‌ باستمگران‌ را به‌ آخر رسانيد و اين‌ مقال‌، در بارة‌ شخصيت‌ ابا عبدالله الحسين‌ و ويژگي‌هاي‌آن‌ حضرت‌ مي‌باشد.

سه‌ دورة‌ مهم‌ در حيات‌ امام‌ حسين‌ (ع)

اين‌ سه‌ دوره‌ ، يكي‌ دوران‌ كودكي‌ آن‌ حضرت‌ تا وفات‌ پيامبر اكرم‌ است‌؛ دوم‌،دوران‌ جواني‌ آن‌ حضرت‌؛ يعني‌ دوران‌ بيست‌ و پنج‌ سالگي‌ آن‌ حضرت‌ تا حكومت‌ اميرالمؤمنين‌ است‌؛ و سوم‌، دوران‌ فترت‌ بيست‌ ساله‌ بعد از شهادت‌ امير المؤمنين‌ تا حادثة‌كربلا است‌.

دوران‌ كودكي‌

پيامبر اكرم‌ دختري‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ دارد، كه‌ همه‌ مردم‌ مسلمان‌ در آن‌ روزگارمي‌دانند كه‌ پيامبر فرمود:

«اءني‌ لاغضب‌ لغضَب‌ِ فاطمه‌؛ اگر كسي‌ فاطمه‌ را خشمگين‌ كند، مرا خشمگين‌كرده‌ است‌.».

«وأرضي‌ لرضاها؛ اگر كسي‌ او را خشنود كند، مرا خشنود كرده‌ است‌».

ببينيد اين‌ دختر چقدر «عظيم‌ المنزله‌» است‌ كه‌ پيامبر اكرم‌ در مقابل‌ مردم‌ و درملا عام‌ راجع‌ به‌ او اين‌ گونه‌ حرف‌ مي‌زند، اين‌ چيز عادي‌ نيست‌.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 11:5 | نویسنده : لیلاریاحی |

ویژگی های اخلاقی و رفتاری امام حسین (ع) وتوصیه های ایشان

/**/

امام حسین (ع) به عنوان انسان کامل در زمینه اخلاق بهترین اسوه و الگوی ما است. مطالعه اخلاق نیک، رفتار ستوده و معاشرت های دلنشین آن حضرت با انسان های زمان خود، آموزه های عال دینی، اجتماعی و فردی را برای هر انسان آزاده ای به ارمغان می آورد.

سخاوت و احسان

امام حسین (ع): ای مردم کسی که سخاوتمند باشد او بزرگوار است و آدم بخیل پست و فرومایه قلمداد می شود. البته برترین سخاوتمند آن است که به فردی احسان کند و ببخشد که از او هیچگونه امید و انتظاری ندارد.

بدانید نیازهای مردم که به شما رجوع می کنند از نعمت های الهی است. مبادا با رنجاندن دل انان در این نعمت ها کفران نمایید که این نعمت به دیگری واگذار می شود.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 11:2 | نویسنده : لیلاریاحی |


داستانی از زندگی امام حسین (ع)

 

کمک به اندازه معرفت فقیر

 

روزى امام حسین علیه السلام در گوشه اى از مسجد پیامبر صلى اللّه علیه و آله نشسته بود. مردى عرب نزد او آمد و گفت : یابن رسول اللّه من باید یک دیه کامل بپردازم و توان اداى آن را ندارم . نزد خودم مى روم و از کریمترین مردم درخواست مى کنم و کسى را کریمترین مردم درخواست مى کنم و کسى را کمتر از اهلبیت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نمى شناسم .

 

امام حسین علیه السلام فرمود: اى برادر عرب من سه سوال مى کنم اگر یکى از آنها راجواب دادى یک سوم بدهى تو را مى پردازم و اگر دو مساءله را پاسخ دادى دوثلث آن را ادا مى کنم و اگر هر سه سوال را جواب دادى تمام بدهى تو را مى پردازم .


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393برچسب:, | 11:0 | نویسنده : لیلاریاحی |

امام حسين عليه السلام : سلام كردن بر سخن گفتم مقدم است . (63)

كمك به اندازه معرفت فقير
روزى امام حسين عليه السلام در گوشه اى از مسجد پيامبر صلى اللّه عليه و آله نشسته بود. مردى عرب نزد او آمد و گفت : يابن رسول اللّه من بايد يك ديه كامل بپردازم و توان اداى آن را ندارم . نزد خودم مى روم و از كريمترين مردم درخواست مى كنم و كسى را كريمترين مردم درخواست مى كنم و كسى را كمتر از اهلبيت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله نمى شناسم .
امام حسين عليه السلام فرمود: اى برادر عرب من سه سوال مى كنم اگر يكى از آنها راجواب دادى يك سوم بدهى تو را مى پردازم و اگر دو مساءله را پاسخ دادى دوثلث آن را ادا مى كنم و اگر هر سه سوال را جواب دادى تمام بدهى تو را مى پردازم .
مردعرب گفت : يابن رسول اللّه آيامانند شما از مانند من (كه عربى جاهل و بى سواد هستم ) سوال مى كند؟ شما كه اهل علم و شرف و بزرگى هستيد؟
امام حسين عليه السلام فرمود: بله شنيدم كه جدم رسول اللّه خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: (المعروف بقدر المعروفة ) (به اندازه معرفت احسان شود.)
مرد عرب گفت : هر چه مى خواهيد سوال كنيد اگر دانستم جواب مى دهى و اگر ندانستم از شما مى آموزم . (و لاقوة الاباللّه ) چ
امام عليه السلام پرسيد: (اى الاعمال افضل ) (كدام اعمال بهترند؟)
جواب دادن (الايمان باللّه ) (ايمان به خدا)
حضرت پرسيد: (فما النتجاة من المهلكة ) (راه نجات از مهلكه كدام است ؟)
پسخ داد: (الثقة باللّه ) (اعتماد و توكل بر خداوند.
امام عليه السلام سوال كرد: (فمايزين الرجل ) (چه چيزى به مرد زينت مى بخشد؟)
مرد عزب جواب داد: (علم معه حلم ) (توكل توام با بردبارى )
حضزت فرمود: اگر علم وحلم نداشت چه چيزى او را زينت مى دهد؟مرد عرب : (فقر معه مروة ) (مال همراه بامروت )


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:25 | نویسنده : لیلاریاحی |

علامه محدث نوري در كتاب شريف«لؤلؤ و مرجان»»چنين نقل مي نمايد:شخصي خدمت عالم كامل و جامع حضرت آيت اله محمد علي  «صاحب مقامع»(رض)رسيده و عرض كرد:

«در خواب ديدم با دندان خود گوشت بدن مبارك از حضرت سيد الشهداء(ع) را مي كنم».

بسيار ناراحت و وحشت رده از خواب بيدار شدم تا اينكه خدمت شما رسيدم ببينم تعبير اين خواب چيست؟

آقا او را نمي شناخت،سرش را پايين انداخت و مقداري در مورد اين خواب فكر كرد.سپس به او فرمود:شما روضه خواني مي كني؟

عرض كردم بله.

آقا فرمود:يا ترك كن و ديگر روضه نخوان يا از كتب معتبره روضه نقل كن.

يعني اينكه تو در خواب ديدي با دندان  گوشت بدن امام حسين(ع) را مي كني نتيجه روضه هاي دروغ  و غير معتبري است كه ميخواني و لين روضه هاي دروغ علاوه بر اينكه ثواب ندارد بلكه باعث رنجش و  ناراحتي امام حسين(ع) مي شود و گناه هم دارد. اين لطف خدا بوده كه در اين رويا اين را به تو نشان داده است.

منبع:تشنه لب داستان های بسیارجالب ازامام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:13 | نویسنده : لیلاریاحی |

مزد دادن امام زمان (عج)براي خواندن زيارت عاشورا»

حاج سيد احمد(رح)براي من نوشت كه روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم.ناگاه سيد موّقرمعمّمي بر من داخل شد كه قباي فاخري و عباي قرمزي پوشيده بود،نظري كرد به آنچه در زائيه حجره بود كمي از كتب و ظروف و فرشي بود فرمود:

براي حاجت دنيا كفايت مي كند تو را و تو هر روز صبح به نيابت صاحب الزمان (عج)زيارت عاشورا مي خواني و خرجي هر ماهت را از من بگير ك محتاج احدي نباشي و قدري پول به من داد و گفت:

اين كفايت يك ماه تو را مي نمايد.

و رفت رو به در مسجد و من به زمين چسبيده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تكلم بنمايم نتوانستم و حتي نتوانستم برخيزم تا سيد خارج شد و همين كه رفت گويا قيودي از آن بر من بود و باز شد و شرح صدري پيدا كردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص كردم اثري از آن آقا نديدم..........

منبع:تشنه لب داستان های بسیارجالب ازامام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:10 | نویسنده : لیلاریاحی |

عالم جليل القدر و متقي مرحوم آيت الله نجفي قوچاني رحمةاله عليه از طلاب برجسته خراساني بود و در ضمن يادداشتهاي خاطراتش در اصفهان كه به مدت چهار سال از سال 1314 ه ق الي 1318 تداوم داشت مي نويسد:وقتي به شهر اصفهان آمدم،شبي در خواب چهره مرگ را به صورت يك حيوان در ابعاد يك«گوسفند»ديدم عمرش بالغ بر يك سال بوده و به دنبال او سه و يا چهار عدد از بچه هاي كوچكش در هوا در حال سير و حركت بودند،در اثناي حركتشان از روي منزل ما درقوچان گذشتند و يكي از گوسفندان بر روي منزل ما از حركت باز ايستاد.

براي پدرم نوشتم:نامه اي برايم ارسال كند و احوال خود را در آن شرح دهد؛زيرا نگران او بودم پس از ارسال نامه،از پدر نامه اي دريافتم در آن گفته بود همسرش فوت نموده.

و نيز مي نويسد:قبل از 10 سال مبلغ دوازده تومان براي اداي مخارج زيارت به عتبات مقدس قرض كرده بود

ولي بدليل «ربا»بدهي او به 80تومان رسيده بود، و همه دارايي پدرم به اين مقدار نمي رسيد،من تصميم گرفتم زيارت عاشورا را به مدت 40روز بر بام مسجد سلطان صفوي بخوانم و سه حاجت را طلب كردم:

اول:اداي بدهي پدرم


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:8 | نویسنده : لیلاریاحی |

پيرمردي نزد اسرا كربلا آمد و خطاب به حرم امام حسين(ع) و بانوان آن حضرت كه كنار مسجد ايستاده بودند،گفت:حمد و سپاس مخصوص خدايي است كه شما را به قتل رسانيد و هلاك نمود و با كشته شدن مردان شما،شهرها را امنيت بخشيد و اميرمؤمنان را بر شما مسلط ساخت!

حضرت امام علي بن الحسين(ع) به او فرمود:«اي پيرمرد!آيا قرآن خوانده اي ؟»

پيرمرد گفت:«آري»

حضرت(ع) فرمود:«آيا معناي اين آيه را مي داني: {«قل لااسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي»}؛ بگو اي پيامبر!من براي انجام رسالت خويش از شما اجر و مزدي نمي خواهم،جز آنكه با خويشاوندان من نيكي نماييد؟».

پيرمرد گفت:آري اين آيه را خوانده ام. 

حضرت امام سجاد (ع)فرمودند:«خوشاوندان پيامبر، ما هستيم.اي پيرمرد!آيا در سوره بني اسرائيل خوانده اي كه:«حق خويشاوندان و نزديكان مرا ادا نما.»؟

پيرمرد گفت:آري خوانده ام!

حضرت امام علي بن الحسين فرمودند:«آن خويشان و نزديكان(كه مراد آيه مي باشد)ماييم،اي پيرمرد!آيا اين آيه را خوانده اي:«بدانيد هرچه به عنوان غنيمت و سود مي بريد،خمس آن متعلق به خدا و رسول او و نزديكان رسول خدا مي باشد.»؟

پيرمرد گفت:آري

حضرت امام سجاد(ع) به او فرمودند:«ماييم خويشان و نزديكان پيامبر،آيا اين آيه را خواندي:«همانا خداوند اراده كرده است كه هر گونه رجس و ناپاكي را از شما خاندان دور كرده و شما را پاك و پاكيزه گردانيد.»

پيرمرد گفت:آري اين آيه را نيز خوانده ام!

حضرت امام سجاد(ع) فرمودند:«ماييم ان خانداني كه خداوند آيه تطهير را در شان و منزلت ما نازل نمود.»

 

 منبع:تشنه لب داستان های بسیارجالب ازامام حسین

 

 

 

 

 

 

 

توبه پيرمرد

پيرمرد سكوت نمود ،در در حالي كه آثار پشيماني در چهره اش هويدا شده بود،پس از لحظاتي گفت:تو را به خدا قسم ميدهم،آيا اين آيات قرآن در شان شما نازل شده است؟

حضرت امام سجاد(ع)فرمودند:((به خدا سوگند،بي هيچ شك و ترديدي ،ما همان خاندان هستيم و به حق جدم رسول الله كه ما همان خاندان هستيم.))

پيرمرد گريست،عمامه خود را بر زمين كوبيد،سپس سر به آسمان برداشت و گفت:بار خدايا من بيزاري مي جويم از دشمنان جني و انسي آل محمد))

پير مرد به حضرت(ع)گفت:آيا هنوز راه توبه براي من باز است؟!

حضرت(ع) فرمودند:((آري!اگر توبه نمايي،خداوند نيز توبه تورا خواهد پذيرفت و تو با ما خواهي بود؟))

او عرض كرد من توبه مي كنم!

هنگامي كه اين جريان به گوش يزيد رسيد،فرمان داد تا او را بكشند.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:6 | نویسنده : لیلاریاحی |

سيد بن طاووس عليه الرّحمه از محمد بن احمد بن داوود نقل كرده است كه مىگفت:

من همسايه اى داشتم كه او را على بن محمد مىگفتند. گفت كه من هر ماه يك مرتبه به زيارت امام حسين عليه السلام مىرفتم. و چون سنّم بالا رفت و جسمم ضعيف شد مدّتى به كربلا نرفتم، و بعد از مدّتى پياده روانه شدم، و در مدّت چند روز به كربلا رسيدم، زيارت كردم و نماز خواندم و چون به خواب رفتم ديدم كه حضرت امام حسين عليه السلام از قبر بيرون آمده و به من مىگويد:

چرا مرا جفا كردى و قبل از اين به من نيكوكار بودى!

گفتم اى سيّد جسمم ضعيف شده است و پايم بى قوّت شده است و در اين وقت ترسيدم كه آخر عمر من باشد چند روز راه آمده ام تا به زيارتت رسيده ام و روايتى از شمابه من رسيده است مىخواهم از شما بشنوم، فرمود: بگو!

گفتم كه روايت مىكنند كه شما فرموده ايد: هر كه به زيارت من آيد در حيات خود من او را بعد از وفاتش زيارت مىكنم.

فرمود: كه بلى من گفته ام و اگر او را در آتش جهنّم بيابم از آتش او را بيرون مي آورم.(50)

منبع:تشنه لب داستان های بسیارجالب ازامام حسین


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:5 | نویسنده : لیلاریاحی |

روز ازل که قسمت ما را نوشته اند

ما را به نام حضرت دریا نوشته اند

کار جنون ما به تماشا کشیده است

ما را غبار محمل لیلا نوشته اند

بر روی بال های تمام فرشتگان

از سرگذشت عاشقی ما نوشته اند

یوسف کجاست تا سر خود را فدا کنیم

ما را ز دودمان زلیخا نوشته اند

گیرم نوشته اند که ما هم کسی شویم

تنها به خاطر دل زهرا(س) نوشته اند

روز ازل مقابل اسمی که تا ابد

یک یا حسین(ع)گفته مسیحا نوشته اند



لبیک یا حسین

منبع:تشنه لب


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : لیلاریاحی |

توشه سفر نشان دهنده شخصیت انسان است که در کنار همسفران در طی سفری می تواند اسرار آدمی را فاش نماید! از امام صادق(علیه السلام) منقول است که چون به سفر می روید با خود سفره بردارید و همچنین غذاهای نفیس در آن سفره قرار دهید.


مسافر آسمان، آدرس نداشت

سفرت بخیر!

از جمله موضوعات و مباحثی که در طول حیات خود بارها با آن برخورد می کنیم و شاید کمتر کسی باشد که حداقل یک بار در عمرش آن را تجربه ننماید، سفر کردن است. سفر روح آدمی را جانی دوباره می بخشد و تجربه ها و آموزه های بسیاری را برای او به ارمغان می آورد. به ویژه آنکه این سفر در راه زیارت آن هم زیارت بزرگان دین و معصومین علیهم السلام باشد. در این نوشتار درصددیم اندکی درباره سفر و توشه راه و به خصوص سفر کربلا با شما سخن بگوییم. سفری که آرزوی هر شیعه مخلصی است که گرد و غبار حرم حسینی(علیه السلام) را سرمه چشمانش کند!

توشه سفر و شرافت آدمی

از امام صادق(علیه السلام) منقول است که چون به سفر می روید با خود سفره بردارید و همچنین غذاهای نفیس در آن سفره قرار دهید. توجه به این موضوع سبب می شود انسان در طول سفر خستگی راه را کمتر احساس کند و احساس خوشایندی را تجربه نماید. زیرا بدون تردید موضوع تغذیه از اهمیت خاصی برخوردار است. به خصوص آنکه بدنبال یک فعالیت بدنی و یا ذهنی احساس نیاز به غذا در انسان هویدا گردد. همراه داشتن توشه سفر مناسب علاوه بر آن که سبب راحتی و آسایش خود فرد و خانواده اش می باشد، موجب می شود همسفران آدمی نیز لحظات ناب و شیرینی را در کنار انسان تجربه نمایند. به همین دلیل شاید دور از ذهن نباشد که در مثلی قدیمی توصیه می کنند برای شناخت هرکس با او به مسافرت برو! زیرا آدم بخشنده و نیکوکار همسفران خود را از آذوقه و توشه راه خود بهره مند می سازد و در مصائب و سختی ها و مشکلات سفر همراه و یاور آنهاست. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: از شرف آدمی است که توشه خود را نیکو گرداند هرگاه به سفری می رود.

از این رو توشه سفر نشان دهنده شخصیت انسان است که در کنار همسفران در طی سفری می تواند اسرار آدمی را فاش نماید!


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : لیلاریاحی |

زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برتری نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت می‌شوند در حالی که دیگران هنوز در حال حساب هستند.

 


زیارت عاشورا

همه معصومان علیهم السلام در قلوب ما شیعیان عزیز و محترمند و درک مقام والای ایشان در درگاه حضرت باری تعالی در عمق وجود هر کس که با ایشان مختصر آشنایی داشته باشد احترام و ارادتی ژرف پدید می‌آورد . با این حال در میان ائمه علیهم السلام محبت و ارادت به امام حسین علیه‌السلام رنگ دیگری دارد چرا که حادثه جان‌سوز کربلا هر وجدان خفته‌ای را به واکنش در می‌آورد.

حال که ما از وجود پر برکت ایشان محرومیم باید بکوشیم تا با زیارات وارده ایشان و زیارات قبور مطهرشان روح و جان خود را صفایی خدایی دهیم چرا که ایشان واسطه فیض و رحمتند و مشتاقان خود را دست خالی نمی‌گذارند.

امام رضا (ع) می‌فرماید: «هر امامی بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانی دارد و وفای به این عهد، با زیارت قبر آنان ممکن می‌باشد . و کسی که به شوق زیارت آن‌ها و با تصدیق به فضیلت آن‌ها به سوی قبور آن‌ها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار می‌گیرد.

هر زائری که با معرفت و شناخت مقام صاحب این مرقد و اهداف او به زیارت برود، از صاحب قبر الهام می‌گیرد و اصول و تعالیم مکتب را به یاد می‌آورد ، و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزش‌ها و الهام‌ها است.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 17:56 | نویسنده : لیلاریاحی |


    

داری میری پناه من، خدا نگهدارت

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

یه قرارایی داشتیم با هم حسین

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو

سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو

شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان (عج) من رو ببخشه

انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه

اگه ببری فردا،تو دست ساربونه

پیغمبر اكرم(ص) هر وقت حسین رو میدید،از نوك پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میكرد،سئوال میكردند یا رسول الله(ص) این چه كاری است شما با این آقازاده میكنید؟مینشست گریه میكرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان كنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن كهنه رو ازت میخواد،پیران رو كه خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میكرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر كاری كرد....حسین......

داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا

زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

داری میری پس لااقل این كارو بكن

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

خودت این كارو بكن،...حسین...

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

اسیر شدن برا من،كشته شدن برا تو

اینا كبود میكنند،صورت بچه ها رو

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

هر وقت نگات میكرد میزد زیر گریه

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

اما

كاشكی به جای پیروهن،كفن برات میدوخت

دستای ذوالجناح و محكم گرفت سكینه

برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه

هرچی زد به ذوالجناح دید حركت نمیكنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیكنی؟با سر اشاره كرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه كن ببین، كی دست و پام رو بسته،نگاه كرد دید نازدانه، رو خاك ها نشسته، دید حالا كه صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر كی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین كه ابی عبدالله یه نگاه كرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاك ها نشست حسین، آغوشش رو باز كرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو  كن بابا، همین كه حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سكینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم كنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده كردی،گفتی بیا بغلم كن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری كه فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَك زده یه بار دیگه بغلم كنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بكشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شكاف پرده ی خیمه داره نگاه میكنه، دلش هوا باباش رو میكنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میكنم، تلافی موند برا كجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو كنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش....حسین.........

منبع:باب الحرم


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 17:41 | نویسنده : لیلاریاحی |

 بسم الله الرحمن الرحيم

در اين پست مي خوام ماجراي جالبي كه در سفر اخيرم به كربلا اتفاق افتاد رو براي شما نقل مي كنم ، ساعت حدود 7 شب بود كه از نجف به كربلا رسيديم ، يك سفر خسته كننده با اتوبوس در سرزمين عراق ، متاسفانه هتل تا حرم فاصله زيادي داشت و بايد با ماشين به حرم مي رفتيم ، لذا امكان زيارت فردي در همان لحظه ورود نبود پس قرار شد كساني كه مي خواهند به زيارت بروند  بعد از استقرار در اتاقها ساعت 8 شب جلوي درب هتل جمع شوند و به صورت جمعي به حرم مطهر امام حسين و حضرت عباس  عليهما السلام برويم
ساعت 8 شد و همه كاروان آماده رفتن به حرم شدن ، البته احساس خستگي در چهره همه افراد پيدا بود ، خلاصه بعد از مدتي راهي حرم حضرت عباس (ع) شديم و حدود يك ساعت و نيم طول كشيد تا به حرم رسيديم ، كه يك ساعت و 10 دقيقه اش براي گشتن و تفتيش افراد تلف شد .
واقعا خسته كننده بود ، خلاصه بدون هر گونه حضور قلبي يك دفعه ديدم كه در حرم حضرت عباس و رو به ضريح هستم ، كمي جا خوردم ، آخه مي دونيد معمولا براي رفتن به اين اماكن مقدس اون هم حرم حضرت عباس كه يك عمر انتظارش رو داشتم ، توقع داشتم با حال بهتري حضور پيدا كنم ولي ...حيف كه حضور اولم در مقابل حضرت اونطور كه مي خواستم نبود ...
بگذريم رفتم پيش مدير كاروان و پيشنهاد كردم امشب و با اين حال نا آماده ديگه به حرم امام حسين عليه السلام مشرف نشيم ، كه خوشبختانه مورد قبول جمع قرار گرفت و قرار شد فردا قبل از نماز صبح به حرم
امام حسين عليه السلام برويم...


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 14:45 | نویسنده : لیلاریاحی |

معجزات و كرامات امام حسين (ع)

نورانيت امام حسين (ع) در رحم حضرت زهرا(س )

حضرت زهرا(س ) مى فرمايد: وقتى به چهار ماهگى رسيد خداوند او را در وحشت انيس من قرار داد، در جايگاه عبادت با من بود، وقتى به شش ماه رسيد در شب تاريك ، نيازى به چراغى نداشتم از نور حسين (ع) استفاده مى كردم تا اين كه فرمود:

وجعلت اسمع اذا خلوت بنفسى فى مصلاى التسبيح و التقديس فى باطنى .

هنگامى كه در جايگاه نماز با خودم خلوت مى كردم صداى سبحان الله را از رحم خود مى شنيدم

درخشندگى ويژه امام حسين (ع)

فاطمه (س ) مى فرمايد: درخشش نور امام حسين (ع) به گونه اى بود كه در هنگام حمل وى ، پيامبر (ص) به من مى فرمود: ... فانى اءرى فى مقدم وجهك ضوءا و نورا و ذلك انك ستلدين حجه لهذا الحق دخترم ! من در پيشانى تو درخشندگى و نورانيت ويژه اى مى بينم و اين نور نشانگر آن است كه به زودى حجت خدا بر اين مردم را به دنيا خواهى آورد.))

پرتو نور حسين (ع) به صورتى بود كه مادرش (ع) مى گفت : ((در شب هاى تار به چراغ نياز نداشتم .))

نامگذارى حسين (ع) توسط خداوند.

هنگامى كه حضرت امام حسين (ع) متولد شد، حضرت رسول (ص) به اسماء فرمود: ((اى اسماء! فرزند من را بياور.))

اسماء مى گويد: ((آن حضرت را در جامه سفيدى پيچيده و به خدمت پيامبر (ص) بردم .

حضرت او گرفت و در دامن خود گذاشت و در گوش راست او اذن و در گوش چپش اقامه گفت .))

سپس جبرييل نازل شد و گفت : ((حق تعالى به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: چون على (ع) نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسى (ع) است پس او را به اسم پسر كوچك هارون يعنى ((شبير)) نام بگذار و چون لغت تو عربى است او را حسين (ع) بنام .))

آرام كردن حسين توسط جبرييل

ابن شهر آشوب در مناقب گويد كه در حديث آمده است كه : روزى جبرييل فرود آمد و فاطمه (س ) خوابيده بود. حضرت حسين (ع) بيدار شد و به عادت اطفال بى تابى مى كرد، پس جبرييل بنشست و او را از گريه بازداشت تا مادرش بيدار شد و رسول خدا (ص) فاطمه را از اين آگاه كنيد.

سيد بحرانى در ((مدينه المعاجز)) روايت مى كند از شرحبيل بن ابى عوف كه گفت : ((وقتى حسين (ع) متولد شد فرشته اى از فرشتگان فردوس اعلى فرود آمد و به درياى اعظم رفت و در اقطار آسمان ها و زمين فرياد زد: ((اى بندگان خدا! جامه هاى حزن بپوشيد و اظهار غم و اندوه كنيد كه جوجه محمد (ص) مذبوح و مظلوم است .))

لباس بهشتى

ام سلمه همسر پيامبر اكرم (ص) مى گويد: پيامبر (ص) را ديدم كه لباس ‍ مخصوص كه در دنيا نظيرش را نديده بودم ، بر حسين (ع) مى پوشاند. من در مورد آن لباس از پيامبر (ص) سوال كردم . آن حضرت فرمود: ((اين هديه خداوند به حسين (ع) است و من آن را بر اندامش مى پوشانم .))

هم چنين در روايت آمده است كه : ((گاهى امام حسن (ع) و امام حسين (ع) در دوران كودكى ، در شب عيد، لباس جديدى مى خواستند كه از جانب خداوند متعالى به وسيله ملكى از ملايكه ، به آنها هديه مى شد و حضرت فاطمه (س ) بر آنها مى پوشاند.))

طعام و لباس هاى بهشتى

امام حسين (ع) هرگاه اراده مى فرمود: ميوه هاى گوناگون و نعمت هاى جاودانه بهشت هديه مى شد از آن جمله : خرما، گلابى ، سيب و نيز هر غذايى كه از بهشت به پيامبر و على و فاطمه و حسن (ع) هديه شد، بيشتر به خواست آن حضرت يا به خاطر او بود.

841 - خوردن شير از دست پيامبر (ص)


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 14:44 | نویسنده : لیلاریاحی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ولف دی ال