نگاهي بر روايات امام حسين (ع) (2)

نماز

   امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که امام حسین علیه السلام را در حال نماز دیده است برای من نقل نمود که: «ایشان در یک جامه نماز می­گزارد و امام حسین علیه السلام برای او نقل نموده که: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیده است که در یک لباس نماز می­خواند.»[4]
 
5/4 صله رحم
   حسن بن جهم از امام رضا علیه السلام روایت کرده که از آن حضرت علیه السلام شنیدم که   می­فرمود: «امام حسین علیه السلام فرمود: هر که دوست دارد اجل او به تأخیر بیفتد و عمری دراز یابد و روزیش فزونی گیرد باید صله­ی رحم انجام دهد.»[5]
 
 6/4 روزه
1/6/4 فواید روزه
  در روایتی آمده «از امام حسین علیه السلام سؤال شد: چرا خدای سبحان روزه را بر بندگان خود واجب فرمود؟ فرمود: تا ثروتمندان درد گرسنگی را بچشند پس اضافه­ی دارایی خویش را بر درماندگان صرف کنند.»[6]
 
2/6/4 افطار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
   در روایتی دیگر از امام حسین علیه السلام نیز چنین آمده است: «هرگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روزه­دار بود افطار خود را با خرما شروع می­کرد.»[7]
 
7/4 حج
1/7/4 طواف وسعی
   از شخصی به نام طرمّاح نقل شده که «از حسین بن علی علیه السلام شنیدم که می­فرمود: در طواف خانه خدا همراه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که باران بر ما بارید رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رو به ما کرد و فرمود: عمل­های خود را از سر گیرید؛ زیرا گناهان گذشته ما بخشوده شد.»[8]
از شخصی به نام عبدالرحمن بن اصبهانی نیز روایت شده که می­گفت: «حسین بن علی علیه السلام حجّ و عمره را با هم به جا آورد؛ برای عمره خود طواف خانه­ی خدا و سعی بین صفا و مروه را انجام داد؛ سپس ساعتی در حجر اسماعیل نشست آنگاه برخاست و برای حجّ خود هفت دور طواف و هفت دور سعی میان صفا و مروه انجام داد سپس فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) این­گونه عمل می­کرد.»[9]
 
2/7/4 حکم قطع طواف
   برخی از منابع از حبیب بن مظاهر نقل کرده­اند که: «طواف واجب خود را شروع کردم یک دور از آن را انجام داده بودم که ناگاه کسی به بینی­ام خورد و خون از آن جاری شد؛ من از طواف خارج شدم و بینی­ام را آب کشیدم سپس برگشتم و طواف را از سرگرفتم. جریان را برای امام حسین علیه السلام نقل نمودم فرمود: اشتباه کردی [که آن را از سر گرفته­ای] بهتر بود بعد از بازگشت طوافت را ادامه می­دادی سپس ادامه داده فرمود: [در عین حال] چیزی از کفّاره و ....] بر تو واجب نیست.»[10]
 
3/7/4 رمی جمرات
   نقل شده که ابن­عباس از امام حسین علیه السلام پرسید: ای اباعبدالله علیه السلام [فلسفه و] مقصود از سنگریزه­هایی که به جمرات افکنده می­شوند چیست؟ زیرا ما (مسلمانان) دیر زمانی است که پیوسته آنها را به جمرات می­افکنیم. امام علیه السلام فرمود: «هیچ جمره­ای نیست، مگر آنکه در زیر آن فرشته­ای و شیطانی نهفته است؛ پس هرگاه مؤمنی رمی کند فرشته آن را می­گیرد و به آسمان بالا می­برد و هرگاه کافری رمی کند شیطان به او می­گوید: به نشیمن­گاه خود افکندی.»[11]
 
4/7/4 تلبیه
   از عکرمه  روایت شده که می­گفت: «در خدمت امام حسین علیه السلام از مشعرالحرام رهسپار [سرزمین منی] شدیم از حضرت علیه السلام می­شنیدم که پیوسته تلبیه می­فرمود تا [اینکه در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود؛ در این باره از ایشان پرسیدم فرمود: به همراه پدرم [علی بن ابیطالب علیه السلام] از مشعرالحرام رهسپار گشتیم پیوسته از او شنیدم که تلبیه می­فرمود تا [در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود؛ من نیز در این باره از ایشان پرسیدم فرمود: من همراه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) [از مشعرالحرام] رهسپار گشتیم پس پیوسته می­شنیدم که تلبیه می­فرمود تا اینکه [در سرزمین منی] رمی جمره عقبه نمود.»[12]
 
8/4 جهاد
   در روایتی آمده که «از امام حسین علیه السلام سؤال شد: آیا جهاد مستحب است یا واجب؟ فرمود: جهاد بر چهار گونه است: دو گونه آن واجب است و سومی مستحبّی است که جز با واجب بر پا نمی­شود و چهارمی مستحب است.
امّا یکی از آن دو جهاد واجب، جهاد شخص است با نفس [امّاره] خود، تا آن را از معصیت­های خداوند باز دارد و این بزرگترین جهادهاست؛ و مجاهده­ با آن کفّاری که هم مرز شما [اهل اسلام] هستند [چه به صورت دفاعی و یا در صورت فراهم بودن شرایط به صورت ابتدائی دومین جهاد] واجب است و  امّا آن جهاد مستحبی که جز با واجب به پا نمی­شود مجاهده با دشمنان می­باشد که بر همه­ی امّت واجب است؛ اگر همگی آن را ترک کنند عذاب به آنها می­رسد و این عذاب عمومی همه را [از خوب و بد] فرا می­گیرد [بنابراین نباید ترک شود] و گرنه این جهاد بر امام [بی امّت] مستحب خواهد بود [نه واجب] و حدّ این نوع جهاد آن است که امام علیه السلام همراه امّت خود به سراغ دشمنان برود و با آنان جهاد کند. و اما آن جهادی که بر همه مستحب است، تلاشی است که کسی برای به پاداشتن روشی عادلانه و نیکو و به پاداشتن سنّتی حسنه در جامعه و یا رشد و باروری و احیاء آن انجام ­دهد؛ پس کار و تلاش در این راه از بهترین اعمال است زیرا آن، احیای سنّت [نبوی] است.» رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر که سنت حسنه­ای را پدید آورد هم خود به پاداش آن می­رسد و هم از پاداش تمام کسانی را که تا روز قیامت به آن عمل می­کنند بی­آنکه از پاداشهای آنان چیزی کاسته شود بهره­مند می­شود.»[13]
 
9/4 دعا
1/9/4 نیایش حضرت علیه السلام کنار کعبه
   در برخی از منابع نقل شده که امام حسین علیه السلام در رکن  حجر الأسود دامن کعبه را گرفته بود و با خداوند به مناجات برخاسته عرض  می­کرد: «ای معبود من به حقّ من که نعمتم بخشیدی و سپاسگزارم نیافتی و مبتلایم نمودی و شکیبایم ندیدی پس تو ای مهربان نه با ناسپاسی من نعمت خود را گرفتی و نه با ناشکیبایی­ام سختی و بلای خود را پیوسته داشتی؛ آری ای محبوب دل من؛ از کریم جز بزرگواری و کرم بر نیاید.»[14]
 
2/9/4 دعای امام حسین علیه السلام در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)  
    از فردی به نام شریح نقل شده که می­گفت «در مدینه وارد مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شدم پس حسین بن علی علیه السلام را در سجده دیدم که گونه خود را به خاک گذاشته می­گفت: «سرور من؛ آقای من؛ آیا اعضای مرا برای گرزهای آهنین دوزخ آفریده­ای؟ آیا احشاء مرا برای نوشیدن مایع گداخته دوزخ آفریده­ای؟ معبودا اگر مرا به گناهانم مؤاخذه فرمایی تو را به بزرگواریت بازخواست خواهم نمود و اگر مرا به همراه گنهکاران محبوس داری از محبّتی که به تو دارم آنان را آگاه خواهم ساخت؛ سرور من فرمانبرداری بندگان تو را سودی نبخشد و نافرمانی من تو را زیانی نرساند؛ پس آن را که به تو سودی نرساند به من عطا فرما و آن را که به تو زیانی نزند بر من ببخشای به راستی که تو رحم کننده­ترین رحم کنندگانی.»[15]
 
3/9/4 نیایش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
    امام سجاد علیه السلام حدیثی از امام حسین علیه السلام نقل کرده­اند که فرمود: «در هنگام تضّرع به درگاه خداوند عادت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر این بود که دو دست مبارک خود را به همان­گونه که بینوای درمانده با دلی شکسته و خضوع [تمام] طعام می­طلبد بالا می­برد و دعا می­فرمود.»[16]
 
4/9/4 در زیارت اهل قبور
   از امام حسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «هر کس به قبرستان وارد شود و بگوید: خدایا، ای پروردگار این ارواح فانی شده و اجساد تباه گشته و استخوانهای پوسیده­ای که با ایمان به تو از دنیا رفته­اند، اکنون از جانب خود نسیم و بوی خوش راحتی و از جانب من تحیّت و سلام بر آنان فرود آور. خداوند به شمار همه­ی خلایق از آدم تا قیام قیامت حسنات برای او بنویسید.»[17]
 
10/4 امر به معروف
   شیخ طوسی با سند خود نقل کرده که امام حسین علیه السلام فرمود: «برای چشم با ایمان حلال نیست که ببیند خدا معصیت می­شود و او دگر سو را بنگرد مگر اینکه گناه را دگرگون سازد و از بین ببرد»[18]
 
5- داد و ستد
   در روایتی از امام حسین علیه السلام آمده: «دو نفر با هم اختلاف پیدا کردند یکی از آنان به دیگری شتری فروخته بود و با او شرط کرده بود [که در زمان نحر شتر] سر و پوست این حیوان از آن او [فروشنده] باشد. اما زمانی که شتر نحر شد آنها با هم [بر سر پوست شتر و سر آن] اختلاف پیدا کردند. پس جهت حل و فصل خصومت خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند؛ [پس از اقامه دعوا نزد حضرت علیه السلام] ایشان حکم کردند که به مقدار سر و پوست شتر، فروشنده با خریدار شریک است.»[19]
 
6-ازدواج
   نقل شده «روزی جمعی از دوستان سیدالشهداء وارد منزل آن حضرت علیه السلام شدند آنان در منزل امام علیه السلام فرش­ها و پرده­های نو مشاهده کردند پس گفتند: در منزل شما چیزهایی می­بینیم که در خانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نبود امام علیه السلام فرمود: ما با زنانی ازدواج کردیم که عادت ما آن است که مهریه زنان را پس از ازدواج به آنها بپردازیم و چون همسران ما امکانات مالی پیدا می­کنند برای خود لوازم خانه می­خرند اینها به ما تعلق ندارد.»[20]
 
 7- تقبیح گناهان
1/7 مذمت بدی و پوزش از دیگران
   در روایتی از امام حسین علیه السلام آمده: «کاری مکن که از آن پوزش بخواهی زیرا مؤمن نه بد می­کند و نه عذر می­طلبد و منافق هر روز بد می­کند و عذر می­خواهد.»[21]
 
2/7سوگند زیاد
   از امام حسین علیه السلام روایت شده که فرمود: «از سوگند بسیار بپرهیزید زیرا قسم آدمی از چهار خصلت سرچشمه می­گیرد: یا به سبب خواری­ای است که در خود می­یابد و این احساس ذلت او را بر تصدیق مردم [به وسیله قسم] برمی­انگیزد و یا از ناتوانی در منطق است که سوگندها را پر کننده خلأها و پیوندساز سخنان بی­ربط خود می­کند و یا به جهت بدبینی­ای است که از مردم نسبت به خود سراغ دارد و می­داند که سخنش را جز با سوگند نمی­پذیرند و یا از آن­روست که  زبان خود را بی­اندیشه به کار می­گیرد.»[22]
 
3/7 واقعیّت غیبت
   نقل شده «شخصی نزد امام حسین علیه السلام از کسی غیبت کرد؛ امام علیه السلام فرمود: ای فلانی دست از غیبت بردار؛ زیرا غیبت، نان خورش سگهای دوزخ است.»[23]
 
8- اهتمام به حق الناس
-منع سفر بدهکار با خود
   نقل شده که «امام حسین علیه السلام پیش از یکی از سفرهایش به منادی فرمان داد تا ندا دهد: کسی که بدهکاری دارد در این سفر با ما همراه نشود. مردی گفت: زن من تعهّد نموده که بدهی­ام را بپردازد؛ حضرت علیه السلام فرمود: ضمانت زن که دستش بسته است [کاری از او بر نمی­آید] چه ارزشی دارد؟»[24]
 
9-حدود
    امام صادق علیه السلام به واسطه اجداد بزرگوار خود علیه السلام از امام حسین علیه السلامروایت فرمودند که: «همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با سوگند و یک شاهد عادل قضاوت فرمود و علی علیه السلام (نیز) در عراق بر همین مبنا قضاوت می­کرد.»[25]
 
10-دیگر موارد
1/10 ادب
   نقل شده که از «امام حسین علیه السلام پرسیدند: ادب چیست؟ فرمود: «این است که از خانه­ی خود بیرون آیی و با هیچ کس برخورد نکنی مگر آنکه او را برتر از خود ببینی.»[26]
 
2/10 آداب خلال و خوردن
   امام رضا علیه السلام به واسطه اجداد بزرگوار خود علیه السلام از امام حسین علیه السلام نقل کرده­اند که ایشان فرمود: «هرگاه دندانها را خلال می­کردیم امیرمؤمنان علیه السلام به ما دستور می­داد تا آب نیاشامیم مگر آنکه دهان خود را سه بار شسته باشیم.»[27]
 
3/ 10 شکر
   امام حسین علیه السلام فرمود: «شکرگزاری تو برای نعمت پیشین، نعمت تازه را سبب می­شود.»[28]
 
4/10 سلام
   از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «سلام هفتاد حسنه دارد شصت و نه حسنه از آن سلام کننده و یکی از آن جواب دهنده سلام.»[29]
 
5/10 پوشش
   امام حسین علیه السلام فرمود: «کسی که لباس شهرت بپوشد خداوند در روز قیامت از او روی برمی­گرداند.»[30]-[31]


[1]-حرانی، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404، ص246.
[2]-زید بن علی؛ مسند زید بن علی، بیروت، دار مکتبة الحیاة، بی­تا، ص41 و المتقی الهندی، علاء الدین علی؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح صفوة السقا، بیروت، الرساله، 1989، ج7، ص37.
[3]-تمیمی مغربی، نعمان بن محمد؛ دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، 1385ق، ج1، ص142 و البروجردی؛ جامع احادیث الشیعه، قم، المهر، 1414، ج4، ص623.
[4]-نعمان بن محمد؛ پیشین، ج1، ص175 و محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت علیه السلام، 1408، ج3، ص213.
[5]-امام رضا علیه السلام؛ صحیفة الرضا علیه السلام، مشهد، کنگره جهانی امام رضا علیه السلام، 1406، ص90 و شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، قم، جهان، 1378ش، ج2، ص44.
[6]-ابن­شهرآشوب؛ مناقب آل­ابیطالب، قم، علامه، 1379ق، ج4، ص68.
[7]-طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، 1412، ص169؛ محدث نوری؛ پیشین، ج16، ص380 و البروجردی؛ پیشین، ج23، ص373.
[8]-ابن­عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، 1415، ج24، ص434 و المتقی الهندی؛ پیشین، ج5، ص171.
[9]-ابن حزم؛ المحلی، دارالفکر، بی­تا، ج7، ص175 و السید المرعشی؛ شرح احقاق الحق، تعلیق: السید شهاب الدین المرعشی النجفی، تصحیح: السید ابراهیم المیانجی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی­تا، ج33، ص618.
[10]-شیخ صدوق؛ من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413، ج2، ص395؛ عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم، آل­البیت علیه السلام، 1409، ج13، ص379 و البروجردی؛ پیشین، ج11، ص324.
[11]-مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الاطهار، تهران، اسلامیه، بی­تا، ج96، ص54؛ محدث نوری، پیشین، ج10، ص80 و البروجردی؛ پیشین، ج12، ص2.
[12]-کوفی، ابن ابی شیبه؛ المصنّف، تحقیق سعید اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1989، ج4، ص341 و الهیثمی؛ مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1988، ج3، ص225.
[13]-حرانی؛ پیشین، ص243.
[14]-حلی، رضی الدین؛ العدد القویه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1408، ص35 و مرعشی نجفی؛ پیشین، ج11، ص595.
[15]-خوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین علیه السلام، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بی­تا، ج1، ص152؛ القیومی، جواد؛ صحیفة الحسین علیه السلام، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1374ش، ص64 و مرعشی نجفی؛ پیشین، ج11، ص424.
[16]-دیلمی، حسن ابن ابی­الحسن؛ اعلام­الدین، آل البیت علیه السلام، قم، 1408، ص213؛ شیخ طوسی؛ الامالی، قم، دارالثقافه، 1414، ص585؛ ورام بن ابی­فراس؛ مجموعه ورام، قم، مکتبة الفقیه، بی­تا، ج2، ص74 و بغدادی، خطیب؛ تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1412، ج8، ص62.
[17]-مجلسی؛ پیشین، ج99، صص300-301 و محدث نوری؛ پیشین، ج2، ص373.
[18]­-شیخ طوسی؛ پیشین، ص55.
[19]-شیخ صدوق؛ عیون اخبار، پیشین، ج2، ص43 و شیخ حر؛ پیشین، ج18، ص276.
[20]-کلینی؛ الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج6، ص476؛ نعمان بن محمد، پیشین، ج2، ص160 و طبرسی، پیشین، ص131.
[21]-مجلسی؛ پیشین، ج75، ص120 و حرانی، پیشین، ص248.
[22]- ورام بن ابی فراس پیشین، ج2، ص110.
[23]-حرانی؛ پیشین، ص245 و الامین، محسن؛ اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دار التعارف، بی­تا، ج1، ص620.
[24]-الطبرانی؛ المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، بی­جا، دار احیاء التراث العربی، بی­تا، ج3، ص123 و الهیثمی؛ پیشین،  ج4، ص130.
[25]-شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، 1362ش، ص363.
[26]-فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، قم، معروف، چاپ اول، 1383، ص824.
[27]-امام رضا علیه السلام، پیشین، ص89؛ طبرسی، پیشین، ص153 و زید بن علی، پیشین، صص482-483.
[28]-الحلوانی؛ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1408، ص80.
[29]- مجلسی، پیشین، ج75، ص120 و حرانی، پیشین، ص248.
[30]-المتقی الهندی؛ پیشین، ج15، ص317.
[31]-برای اطلاع بیشتر از احادیث و روایات امام حسین علیه السلام رجوع شود به کتابهایی چون: فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، نوشته محمد دشتی، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمومنین علیه السلام و فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام، قم، معروف و ...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1393برچسب:, | 14:29 | نویسنده : لیلاریاحی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ولف دی ال